loading...
وبلاگ دانشجویی مهدی فتحی
مهدی فتحی بازدید : 610 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

کل جزوه اندیشه اسلامی

اهمیت معاد:

از موضوعات بسیار مهم و سرنوشت ساز انسان معاد است. انسان به 2 دلیل به تحقیق درباره معاد علاقمند است:

1) انسان ذاتاً علم دوست و حقیقت جوست، بویژه درباره آنچه که با زندگی او ارتباط دارد.، و معاد از اینگونه موضوعات است.

انسان می خواهد بداند گه آیا زندگیش با مرگ پایان می یابد یا پس از آن زندگی دیگری خواهد داشت؟

کیفیت انتقال از این زندگی به آن زندگی چگونه است؟

زندگی آن دنیا چند مرحله ایست؟

آیا لوازم و وسایل مورد نیاز آن دنیا را باید در همان جا تهیه کنیم؟ و یا اینکه زندگی این جهان مقدمه و زمینه ساز خوشی ها و ناخوشی های آن جهان است و یا یه تعبیری این دنیا مزرعه آخریت است.

2) شناخت و هدف زندگی برای انسان از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا در شکل گیری فعالیت ها و اعمال انسان نقش مهمی دارد.

 

انسانی که مرگ را پایان زندگی خود می داند، رفتار خود را به گونه ای تتنظیم می کند که به هر طریق ممکن نهایت لذت را در این دنیا ببیند. و تنها نیازها و خواسته های زندگی دنیوی خود را تأمین می کند. اما کسی که به زندگی جاودانه ای اعتقاد دارد برنامه زندگی دنیوی خود را طوری سروسامان می دهد که هر چه بیشتر برای زندگی جاودانه اش سود ببرد. و از سوی دیگر سختی ها و ناراحتی ها و ناکامی های زندگی در این دنیا او را دلسرد و ناامید نمی کند و پیوسته در راه کسب سعادت و کمال ابدی کوشش می کند. 

 

منابع شناختی در باب معاد:

1) علوم تجربی          2) علوم عقلی          3) علوم عرفانی          4) علوم وحیانی

 

1) علوم تجربی:

از آنجا که معاد در قلمرو و عالم غیب قرار دارد لذا موضوع حس و تجربه قرار نمی گیرد. زیرا که علوم تجربی مبتنی بر حس و تجربه اند. بنابراین معاد از قلمرو علوم تجربی خارج می باشد.

 

2) علوم عقلی:

علوم فلسفی که ابزار آن عقل و استدلال عقلی است، قادر است با استدلال به کلیاتی از جهان آخرت دسترسی پیدا کند. برای مثال اصل معاد و جاودانگی نفس را اثبات نماید ولی در مورد شناخت جزئیات جهان پس از مرگ ناتوان است و ناگزیر است آدمی برای آگاهی از جهان آخریت به منبع وحیانی چشم بدوزد.

 

3) علوم عرفانی:

در طول تاریخ عارفان و اولیاء الهی وجود داشته اند (مثل آیت الله بهجت) که با ابزار شهود و روحیت قلبی نسبت به عالم آخرت و یا عالم غیب آگاهی هایی را کسب نموده اند ولی این آگاهی ها باید جنبه ی شهود اثبات شده باشد و یا اینکه به یافته های آنان کاملاً اطمینان داشته باشیم.

 

4) علوم وحیانی:

بهترین راه کسب شناخت صحیح تفضیلی در باب معاد و عالم غیب و تعالیم انبیاء الهی است که از جانب خداوند که عالِم و قادر مطلق و خالق انسان است که به انسان ارزانی داشته است.

 

نتیجه بحث:

بنابراین بیشتر بحث های در باب معاد برگرفته از تعالیم انبیاء الهی است. اهتمام قرآن به موضوع معاد و یا اهمیت معاد از دیدگاه قرآن و ادیان الهی پس از توحید موضوع مهمی که قرآن به آ« توجه بیشتری دارد معاد است و شمار آیان قرآن درباره ی جهان پس از مرگ بیشتر از 400 آیه است. تعداد آیه ها نشانگر اهمیت آن است. معاد مورد اهتمام همه ی انبیاء الهی بوده است و اصولاً دعوت به دین در صورتی معاد معنا دارد که زندگی پس از مرگ جزء اصول آن باشد. اینک برخی از آیات قرآن:

- آیا گمان کرده اید شما را بیهوده آفریده ایم و به سوی ما بازگردانده نمی شوید.

(سوره مومنون / آیه 23 / صفحه 115)

- آیا انسان می پندارد که هرگز استخوان های او را پس از متلاشی شدن جمع نخواهیم کرد.

(سوره اعراف / آیه7 / صفحه 24و25)

- آری، قادریم حتی خطوط سر انگشتان او را مرتب کنیم و انسان در معاد شک ندارد بلکه می خواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت تمام همر گناه کند.

(سوره قیامت / آیه 75 / صفحه 3و4و5)

 

علت انکار معاد توسط انسان چیست؟

این است که آدمی می خواهد راه برای گناهکاری او باز باشد.زیرا اگر کسی به معاد اعتقاد داشته باشد پیوسته مراقب رفتار، کردار رفتار و کردارخود است و نامرئی و گناه نمی کند.

قرآن کریم سخن حضرت نوح را پیرامون معاد چگونه نقل می کند؟

شما را مانند گیاهی از زمین رویانید و سپس شما را به همان زمین باز می پرداند و بار دیگر شما را خلرج سازد.

(سوره نوح / آیه  71 / صفحه 17و18

چرا در کتاب تورات از معاد کم گفته شده است.

دعوت به معاد در تورات کنونی بسیار اندک مطرح شده است و شاید (میل باطنی قوم یهود به زندگی دنیوی) آنان را واداشته است تا آیات معاد را از تورات حذف کنند.

 

از مجموع آیات الهی برمی آید که در دیدگاه قرآن اعتقاد به معاد از اصول اساسی دین و تعالیم انبیاء الهی است و این می تواند دلیل نقلی بروجود معاد نیز باشد.

 

وابستگی معاد به روح انسان:

معاد ارتباط تنگاتنگی با حقیقت انسان که همان روج است دارد و از دیدگاه قرآن انسان موجودی دو ساعتی است و یا دو وجهی است.

 

1) ترکیبی از بدن مادی

2) حقیقتی به نام نفس و یا روح انسان و غیر مادی است و حقیقت انسان همان روحی است که با متلاشی شدن بدن مادی باقیست و حتی در طول دهها سال زندگی دنیوی انسان ثابت و باقیست. هر چند که اعضاء بدن آدمی تغییر کند و یا عضو جدیدی به آن پیوند شود و در لحظه مرک نیز فرشته ی مرگ آن را ار انسان می ستاند و دوباره بدن مادی به آن حقیقت ثابت ملحق می شود. و می گوییم همان انسان گذشته بازگشت نموده است و همچنین نمودنه هایی از معاد را که قرآن بیان می دارد می تواند شاهدی برای این مدعا باشد.

- ابراهیم و احیاء مردگان

- زنده شدن عُزَیر (اِرمیا) (نام پیامبریست)

- داستان اصحاب کهف (سوره کهف آیه 18)

- زنده شدن مردگان بدست حضرت عیسی (سوره مائده آیه 110)

 

برهان عقلی معاد:

همان طوری که قبلاً اشاره شد، بحث ها در باب معاد باید از آموزه های (وحیانی) گرفته شود. ولی عقل نیز تا حدی می تواند کلیاتی را در باب معاد از جمله (وجود معاد) را اثبات کند.

 

انواع برهان عقلی:

1) برهان فطرت:

فطرت به معنای نوع آفرینش است. یعنی انسان به گونه ای آفریده شده است که میل به زندگی جاویدان و بقاء دارد و از نیستی و فنایی بیزار است.

دنیا شایستگی ابدیت ندارد. بنابراین حیات جاودان یا سرای آخرت و معاد ضروریست. زیرا اگر معاد و آخرت وجود نداشت میل به بقاء و جاودان طلبی و محبت ابدیت خواهی در نهاد انسان باطل و بیهوده بود. ممکن نیست که در فطرت آدمی میل به آب وجود داشته باشد ولی آبی در کار نباشد.

 

2) برهان حکمت:

خدا حکیم و بی نیاز مطلق است و هیچ کار لغو و بیهوده ای انجام نمی دهد. آفرینش او گزاف و بازیگری نیست. از این رو آفرینش هر موجود و نیز شرایط رشد و تکامل آن را به گونه ای برنهاده است که به کمال مطلوب برسد. بنابراین نظام آفرینش نطام احسن است. یعنی بهتر از آن قابل تصور نیست. برای مثال اگر گیاهان و جانداران آفریده شدند، ولی امکانات و شرایط مناسب حیات آنها از قبیل نور و غذای لازم نباشد و به سرعت از بین بروند چنین آفرینشی بیهوده است. بنابراین غیر از دنیای مادی و موقت، سرای جاودان دیگری نیز وجود دارد که آدمی در آنجا جاویدان زندگی کند که سوره مومنون آیه 23 به آن اشاره کرده است.

« آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما باز نمی گردید. »

 

3) برهان عدالت

از صفات خداوند عدل است و آفرینش او بر عدالت است. چنانکه پیامبر و امیرالمومنین بر این حقیقت تسریح کردند که "آسمان ها و زمین برافراشته شده است و خداوند به هیچ انسانی ظلم نخواهد کرد و با هم انسان ها به عدالت رفتار می کند. بی گمان خداوند هیچ ظلمی به مردم روا نمی دارد.

سوره یونس، آیه 10، صفحه 44

 

4) برهان مقبولیت

اگر آدمی اعتقاد به معاد و عدم اعتقاد به معاد را کنار هم بگذارد و مزایا و معایب هر یک را محاسبه کند، پی می برد که اعتقاد به معاد از رجحان (یعنی برتری) بیشتری برخوردار است. یعنی اعتقاد به معاد معقول تر است و انسان هر جا احتمال ضرر و خسارت مادی و دنیوی بدهد، با تمام توان در رفع آن می کوشد. حال هزاران پیامبر که به راستگویی شهرت داشتند به آدمی خبر دادند که روز عظیم و واقعی تکان دهنده و دنیای دیگری در پیش است.

آیا انسان نباید احتیاط کند و وسایل لازم را از سر احتیاط با خود ببرد؟

اگر دنیای دیگری نبود که ضرر نکردیم و اگر بود دلایل قطعی به آن گواهی می دهد کسانی که با آمادگی لازم نرفته اند زیان کی کنند.

 

انواع معاد:

تاکنون به اثبات رسید مه انسان از دو ساحت مادی و معنوی و غیر مادی تشکیل شده است و روح که غیر مادیست حقیقت و شخصیت راستین انسان را تشکیل می دهد و با مرگ از بین نمی رود و ملائکه ی الهی این حقیقت روحانی را از انسان می ستانند.

نتیجه: پس روح انسان باقیست و اگر روح باقی نباشد معاد معنا پیدا نمی کند.

- حال سوال این است که زندگی پس از مرگ چگونه است؟

آیا معاد روحانیست؟ و یا هم جسمانی و هم روحانیست؟

معنای جسمانی و روحانی بودن معاد را قبل از آنکه به پاسخ بالا داده شود، روشن سازیم.

اول: برخی اعتقاد دارند که بعد از مرگ و حتی در روز قیامت فقط روح مجرد محشور می گردد و دیگر بدنی که روح به آن تعلق داشته به محشر گام نمی نهد. به این معنا، معاد را روحانی گویند و برخی دیگر برآنند که علاوه بر باقی ماندن روح مجرد بدن نیز بار دیگر به تعلق می پذیرد و هر دو موضوع (مادی و معنوی) پاداش ها و کیفرها قرار می گیرند. به این معنا، معاد را جسمانی و روحانی می گویند.

اما اینکه تنها بدن مادی در قیامت محشور شود با توجه به پذیرش روح غیر مادی که حقیقت آدمی به آن است قابل تصور نیست.

 

 مرگ در زبان فارسی مترادف با واژه ی موت در زبان عربی است. موت به معنای از دست رفتن قدرت و توان چیزیست. گاه مرگ را برای بدن بکار می برند و گاه برای روح. هنگامی که آن را برای بدن بکار می برند مقصود این است که بدن هر نوع حرکت و جنبشی را از دست داده است. در حالی که اگر مرگ را به روح نسبت می دهند مراد این است که روح ابزار جسمانی خود را از دست داده است و در واقع نیستی در کار نیست و انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر از زندگیست.

 

2) آیا مرگ امر عدمیست؟ آیا آدمی با مرگ به کلی نابود می شود؟

چنانکه اشاره شد هنگام مرگ فرشتگان روح غیرمادی را می ستانند و بعد از آن اجزای بدن متلاشی می شود. بدین سان حقیقت انسان که روح است از مرحله ای وارد مرحله دیگر از زندگی می شود.

امیرالمومنین علی (ع) می فرماید:

"ای انسان ها ما و شما برای بقاء آفریده شده ایم نه برای فنا و هنگام مرک از سرایی به سرای دیگر منتقل می شویم."

بهارالانوار، جلد 6، صفحه 133

امام حسین (ع) خطاب به یاوران خود در شب عاشورا می فرماید:

"جوانمردان، صبر کنید، مرگ پلی است که شما را از سختی ها و دشواری ها به باغ گسترده و نعمت های پیوسته منتقل می کند. کدام یک از شما انتقال از زندان به قصر را ناخوش می دارد."


سخنان حسین ابن علی / از مدینه به کربلا، صفحه 214

3) مرگ سنت حتمی و همگانی است.

از نظر قرآن و احادیث اسلامی، مرگ انسان و جهان، سنتی و حتمی است و گریزی از آن نیست و قرآن کریم می فرمائید.

هر انسانی طعم مرگ را می چشد. "

سوره آل عمران، آیه 3، صفحه 185

هر جا باشید مرگ شما را در می یابد، هر چند در برج های محکم باشید.

سوره نساء، آیه 4، صفحه 78

 

 

4) وحشت از مرگ

بسیاری از اشخاص به معاد ایمان ندارند، از حقیقت مرگ بی خبرند و یا از کیفر گناهان خویش می ترسند. که اگر گذر آن همه هستی در زندگی پایان می یابد و گروهی مرگ را پایان زندگی می دانند. بنابراین از نیستی هراس دارند. ولی انسان هایی که به معاد یقین دارند و مرگ را مرحله ی جدیدی از زندگی می دانند و از آن هراس بر دل راه نمی دهند ...

 

البته گونه ای از نگرانی از مرگ را می توان در همه مشاهده کرد، زیرا گسستن از عزیزان خود (همسر، پدر، مادر، فرزندان و دوستان) بدون رنج نخواهد بود و این نوع نگرانی امری طبیعی است و در همه ی افراد بشر در لحظه ی مرگ وجود دارد.

چرا بعضی از انسان ها از مرگ می ترسند؟

- به خاطر دلبستگی و علاقه ی شدید به زیبایی های دنیا

- به خاطر گناهان و ظلم هایی که انجام داده اند.

- به خاطر نحوه  مراسم کفن و دفن در برخی جوامع

- چون این افراد خیال می کنند با مرگ زندگیشان تمام و نابود می شود.


5) انواع مرگ از نظر قرآن کریم

 

الف) مرگ های دشوار و مرگ های آسان

از قرآن و روایات برمی آید که فرشتگان وحی جان همه انسان ها را یکسان نمی گیرند، بلکه بعضی را با احترام و به آسانی و برخی دیگر را با خشونت و به سختی

1) مرگ آسان

این مرگ غالباً برای صالحان و مومنان می باشد و قرآن درباره ی آنان می فرماید: " کسانی که فرشتگان مرگ روحشان را می گیرد در حالی که پاک و پاکیزه اند به آنها می گوید: سلام بر شما، وارد بهشت شوید."

2) مرگ دشوار

این مرگ غالباً برای ظالمان و گناهکاران است و قرآن می فرماید: "حال آنها چگونه خواهد بود، هنگامی که فرشتگان مرگ بر صورت و پشت آنان می زنند و جانشان را می گیرند."


ب) مرگ تن و مرگ قلب

از دیدگاه قرآن، مرگ هم عارض تن می شود و هم عارض قلب.

آنگاه که رابطه روح با بدن گسسته می شود، مرگ تن پیش می آید، ولی هنگامی که از نظر تفکر در درجه ای بسیار پایین جای گیرد و برای سخنان حق گوش شنوا نداشته باشد، قلب او می میرد.

 

مرگ فرد و جامعه

قرآن برای جامعه همانند فرد مرگ قائل است و مرگ جامعه بر اثر ظلم، ستم، گناه و نافرمانی خدا پیش می آید و قرآن در این باره می فرماید: " برای هز ملتی عجلی است که چون فرا رسد نه ساعتی آن را پس اندازد نه پیش "

سوره اعراف، آیه7 ف ص34

 

مرگ افتخار آمیز

در میان مرگ ها گونه ای هست که شایسه است انسان به آن افتخار کند و آن مرگ در راه خداست. برپایه قسط و عدل، فراگیری علم و دانش، کسب روزی حلال و کسب معارف اسلامی و الهی و ... است. و قرآن درباره آن می فرماید: " کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده نخوانید، بلکه آنان زنده اند و روزی می خورند ولی شماها درک نمی کنید. "

 

قبر و عالم برزخ

اگر لحظه مرگ را نخستین منزل انسان پس از دنیا بدانیم، باید نزول در قبر را دوم بشماریم. البته قبر ظاهری دارد که همان گودالیست که جسد انسان در آن آرام می گیرد و یک معنای واقعی که همان برزخ است.

از این رو دومین منزل انسان از نظر قرآن (برزخ است) که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی به جهان برزخ یاد می کنند. و قرآن در اینباره می فرماید: " و پیشاپیش آنان برزخیست تا روزی که برانگیخته خواهند شد. "

سوره مومنون، آیه 23 ، ص100

برزخ چیست؟

برزخ چیزیست که میان 2 شیئ حائل است و از این رو به جهانی که میان دنیا و آخرت است برزخ گویند.

امام صادق (ع) جهان برزخ را فاصله میان مردن انسان تا قیامت خوانده است. و آدمی از هنگام مرگ وارد جهان برزخ می گردد، خواه او را در زمین دفن کنند و یا وی را با آتش بسوزانند و یا غذای درندگان شود و یا در دریا غرق گردد.

 در این عالم انسان با بدن برزخی خود به حیات خود ادامه می دهد و کم و بیش متناسب با اعمال خود لذت و خوشی و رنج و عذاب خواهد داشت.

 در عالم برزخ 2 فرشته به نام نکیر و منکر از انسان بازخواست می کنند.

سوال:

از دیدگاه امام سجاد (ع) در عالم برزخ فرشتگان از انسان چه چیزهایی سوال می کنند:

پاسخ: 

- از پروردگار تو سوال می کنند.

- از پیامبری که به سوی تو فرستاده شده است سوال می کنند.

- از دینی که پذیرفته ای سوال می کنند.

- از کتابی که تلاوت می کردی سوال می کنند.

- از امامی که ولایت او را قبول کردی سوال می کنند.

- ار مال و ثروت تو سوال می کنند که از کجا کسب نموده ای و در چه راهی کسب می کنی؟

 

 تصویر رستاخیز

1) نشانه های رستاخیز

از قرآن کریم به خوبی برمی آید که بر پایه معاد و یا جهان آخرت تنها در زنده شدن دوباره آنسان ها خلاصه نمی شود، بلکه همراه آن مجموعه ای از حوادث روی می دهد که اجمالاً به برخی از آنها اشاره می شود.

 

الف) وضع زمین، دریاها و کوهها:

در روز قیامت لرزشی سخت زمان را فرا می گیرد و آنچه بر زمین پدیدار گشته فرو می پاشد و سطح زمین آشکار ونمایان می گردد و همچنین زمین شکافته می شود، مردگان از آن بیرون می آیند تا در قیامت محشور گردند و دریاها از هم شکافته می شوندف جوشان و برافروخته می شوند و کوهها از جا کنده می شوند و به صورت غیر متعادل به حرکت در می آیند و ب سان تلی از خاک در می آیند و سرانجام مانند ذرات غبار پراکنده می شوند.

 

ب) وضع آسمان و ستارگان:

وضع آسمان دگرگون می شود و ستارگان از جا کنده کی شوند و آسمان حرکت و پره پاره و شکافته می شود و مانند گل سرخ و روغن و فلز مذاب روان نمایان می شود و سرانجام به شکل دود در آمده و در هم پیچیده می شود. نور خورشید و ماه به خاموشی می گراید و نظم آنها به هم می خورد و به سوی زمین پرتاب می گردد.

سوره قیامه

ج) نفخ سور

در آیات و روایات یکی از نشانه های قیامت نفخ سور است و آن در نفخ دمیدن است که یکی نفخ مرگ که پیش از قیامت عمومی رخ می دهد که به گوش همه موجودات خواهد رسید که موجب مرگ همه آدمها می شود و به واسطه ی آن نظام عام به هم می خورد و دیگری نفخ حیات است که قیامت و صحنه ی جهان با نور خدا روشن می گردد و همه انسان ها و حتی حیوانات در یک لحظه زنده می شوند.

 

نفخ سور از دیدگاه قرآن کریم:

" و در سو دمیده می شود، سپس همه کسانی که در آسمان ها و زمین هستند می میرند مگر آنان که خداوند بخواهد، سپس بار دیگر در سور دمیده می شود و ناگهان همگی به پا می خیزند و در انتظار حساب و جرا می مانند."

سوره زمر آیه 39

 

2) اوصاف رستاخیز:

قرآن نامها و اوصاف مختلفی برای قیامت برشمرده است که ر یک به حقیقتی اشاره دارند.

 

الف) واقع شدنی و تردید ناپذیر است.

قرآن قیامت را امری می داند که در وقوعش هیچ شک و تردیدی نیست.

سوره واقعه آیه 56

ب) نزدیک است.

قرآن قیامت را نزدیک می شمرد و در برخی تعابیر از آن با کلمه فردا یاد می کند، زیرا چون نزدیک است می توان برایش از تعبیر فردا بهره جست.

 

ج) حق است.

قرآن قیامت را روز حق می داند. روزیست که در آن حق مطلق ظهور می کند و جایی برای باطل نیست و هر کسی به حق خود می رسد.

 

ح) خبر بزرگ

قرآن از قیامت به عنوان خبر بزرگ یاد می کند و نیز با تعبیر روز عظیم. زیرا رویدادهای عظیمی در آن رخ می دهد که روز کبیر هم می نامند.

 

خ) فراخوانی همراه رهبر

روز قیامت روزیست که هر کسی با نام رهبرش خوانده می شود.

 

د) فریاد

صحنه محشر را روز فریاد گویند. این نام به این جهت اس که دوزخیان بهشتیان را صدا می زنند.

سوره اعراف، آیه 7

ر) فرار از بستگان، قطع پیوندها و جدایی

قرآن قیامت را روز فرار می داند. روزی که انسان از برادر، مادر، پدر، همسر و فرزندان می گریزد و هرکسی به کار خودش مشغول است.

 

ز) پیر کننده است

قیامت روزیست که کودکان و نوجوانان در آن پیر می شوند. دلیل آن شاید طولانی بودن و یا سخت بودن حوادث آن روز باشد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 43
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 47
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 216
  • بازدید سال : 5,516
  • بازدید کلی : 63,923